13 آبان

سلام به همه خوبین؟؟؟؟؟؟؟خدا رو شکر

پس این آهنگو عکسو کی عوض کرده؟کار رونازه پس خوبه امیدوارم از قالب هم خوشتون اومده باشه

امروز ۱۳ آبان هستش صب ساعت ۸:۳۰ کلاس داشتم کلاس زبان خارجه یه استادی داریم خانم آبرون خیلی

استاده خوبیه من که دوسش دارمali-mahsaخلاصه رفتیم نشستیم کلاس دو جلسه پشت سر همه این

کلاسمون کمی مونده به ساعت ۹:۳۰  اعلام شد که کلاسا رو ساعت ۹:۳۰ تعطیل کنین خب با کمی خوشحالی

بساطمونو  جم کردیم که بریم خونه حیاط دانشگا پر پر بود خط واحدا هم تو حیاط بودن رفتیم طرف در که دیدیم

درا رو بستن بعد متوجه شدیم که باید بریم راهپیمایی من که تا حالا تو راهپیمایی ها شرکت نکردم زیادم خوشم

نمیاد شرکت کنم البت علت خاصی نداره ها فقط چون از اول نرفتم زیاد خوشم نمیاد!خلاصه ما رو مث بچه های

ابتدایی سوار خطا کردن و گفتن برین ما هم میایم ما هم که بچه حرف گوش کنسوار خط شدیم و به راه

افتادیم تو بلوار ستارخان گفتن پیاده شین پیاده شدیم منتظر استادا بودیم که یه خط دیگه هم اومد بچه راهنمایی

بودن همین که دور هم جمع شدن یکیشون جلو ایستاده بود فریاد میزد"مرگ بر آمریکا"بقیه هم پشت سر اون

فریاد میزدن همشون یک صدا بودن ما هم فقط را میرفتیم حرفم نمیزدیم  یه دور با جمعیت شهرو دور زدیم

برگشتیم بلوار ستارخان من سوار خط نشدم برگشتم با تاکسی برگردم خونه !!!خلاصه برگشتم خونه ...

خیلی برام جالبه که این گونه به اجبار مردمو به خیابونا میریزن بیشتر دانشجو ها ناراضی بودن حالا بیشترشون

هم وقتی برگشیم نبودن از اون همه پسر و دختر فقط چن تاشون اومده بودن همشون اکیلمیشدیلر

خوش نگذشت اصلا همه برا این اومده بودن که به صورت هم نگا کنن شعار درس حسابی هم نمیدادان

مث خود من اصلا شعار ندادم  البت هیشکس شعار نمیداد فقط برخی مدارس راهنمایی جو گیر شده بودن

خلاصه اینم اولین راهپیمایی بود که شرکت کرده بودم از این به بعد هم عمرا شرکت کنم دیگ راهپیمایی ها هم

رنگ و بوی راهپیمایی های قدیمو ندارنوالااااااااا

خب نظر یادتون نره هاااااااا

تیکه های شیکسته...

اومدم با دلی پر بنویسم...

از بد بیاری هایی ک فقط برا خودمونه نه بقیه...

از تلخی روزگار و سردی آدماش...

از آرزوهای چرتی ک بقیه برا طول عمرشون دارن...

آخه مگه این دنیای لعنتی چی داره ک چارچنگولی چسبیدن بهش؟

غیر از اینه ک یه عده گول میزنن یه عده فریب می خورن؟

یه عده خوشحالن یه عده داغون؟

یه عده میخوان زیاد عمر کنن تا دنیا رو بچاپن ولی...

کاش خدا بیاد تو چت روم براش بنویسم این بار می بخشم...

من این طول عمرو می بخشم...

چرا معمولا گذشته ها تلخن؟چرا وختی مرور میشن غیر قابل تحملن؟ و چرا باعث میشه ادم به فکر...

چرا تیکه های شیکسته قلبا بند نمی خوره؟

کاش تو دنیا هیشکی دل نداش اینطوری مجبور نبود عشقو با یه عمر تنفر تعویض کنه

چه بده آدم از حس تنفرش لذت ببره درحالی ک داره اذیت میشه

من یه آرزویی دارم ک امیدوارم با دعای شما دوستای گلم هر چه زود تر برآورده بشه(انشالله)

آرسیتا برگشت

سلام به همه ی اونایی که منو به یاد دارن و ندارن.

من نفر سوم این سه نفرم که تصمیم گرفته بودم دیگ نیام ولی نتونستم از وبلاگ دور بمونم دلم برا شما ها تنگ

شد

خلاصه منم شدم دانشجوی رشته حقوق شهر خودمون انتخاب رشته نکرده بودم که پشت کنکور بمونم

ولی نشد رفتم بدون کنکور ثبتنام کردمدلم هم برا رونازم هم برا نانازم هم برا ترنم تنگ شده واقعا دانشگاه

بدون اینا نمیچسبه ولی دیگ چاره ای نیس درسته تو دانشگا خیلی خوش نمیگذره و خاطره ی خاصی

از دانشگاه ندارم خودم ولی از روناز و نانازم خواهش میکنم خاطره های دانشگاهشونو بنویسن مخصوصا خنده دارا

رو اگه برا منم تو دانشگا اتفاق بامزه بیوفته مینویسم

خیلی خوشحالم که برگشتم در ضمن میخوام قالب وبلاگو عوض کنم یه آهنگ شاد هم بذارم کمی جو رو شاد

تر کنم نظرتون چیه؟؟؟؟؟؟؟؟بگین خواهشا

خب دیگ باید برم دانشگاه خواهشا نظر بزاریندلم برا تون تنگ شده بچه ها منو از یاد 

نبرین  همتونو دوس دارم 

فعلا بای